کد مطلب:163213 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

نظارت بر محرک ها و حرکت ها
آدمی به طور طبیعی خوشحالی و رنج دارد، ولی از او می خواهند كه این رنج ها و شادی ها را مهار كند.چون هر چیز به اندازه اهمیتی كه دارد تأثیر می گذارد و ما در طول تاریخ زندگی، از كودكی تا جوانی تا كمال می بینیم كه این اهمیت ها چگونه جابه جا می شوند آنچه كه تا دیروز برای آن می سوختیم امروز از آن فرار می كنیم.من فراموش نمی كنم كه برای خواسته ای تا چند ماه چقدر تضرع و دعا داشتم و به آن رسیدم و پس از دستیابی شاید تا ماه ها برای جدایی و نجات از آن مطلوب ناله می كردم.این ها علامت تحول در بینش و نشانه ی دگرگونی در تعلق های ماست.

به بچه ها نگاه كن با چه اشك و ناله ای توپ و عروسك و دوچرخه ای را صاحب می شوند و پس از مختصر زمانی از آن فاصله می گیرند و رهایش می كنند تا جایی كه بعضی از مربیان خیال می كنند راه جداسازی در همین دستیابی است.در حالی كه آنچه مقارن دستیابی اتفاق می افتد، آدمی را نجات می دهد و آن دگرگون شدن تلقی آدم از خویش و بالا رفتن همت اوست كه از باطن او را جدا می سازد و صله و پیوند او را می برد.اگر از داخل اتفاقی نیفتد، دستیابی به جمع آوری و انباشتن و تكاثر منتهی می شود، نه فراغت و رهایی و آزادی.

آنچه به این تحول می انجامد هما حضور و نقادی و جمع بندی از خود در رابطه با أشیا و آدم هاست كه تو سؤال می كنی و به طبیعی بودن قناعت نمی نمایی و همین رفعت ذكر باعث وسعت صدر است.